کد مطلب:313661 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:212

استمداد حضرت ابوالفضل از امام حسین


ای كه خاك قدمت سرمه ی چشم تر من

كن قدم رنجه بیا پای بنه بر سر من



خانه زاد توأم ای سرور اقلیم وجود

افتخار است بگویی تو اگر نوكر من



مرتضی از نجف آمد، تو هم از خیمه بیا

كن خلاص از غم حسرت دل غمپرور من



حسرتم بود نبود ام بنینم به كنار

مادرت فاطمه آمد عوض مادر من



رو به سوی تو و چشمم نگران ره تو

دم مرگ است، بیا و بنشین در بر من



دستم افتاد و نگون گشت علم غرقه به خون

واژگون گشت ز مركب چو علم پیكر من



ای پناه همه مظلوم ز پا افتاده

وقت آن است كه دستی بكشی بر سر من



دستگیر همه وامانده، بیا دستم گیر

از ره لطف، فشان آب بر این آذر من



نگران توأم ای شاه كه جان بسپارم

خنجر قاتل دون آمده بر حنجر من



شاهبازت به كف كركس دون افتاده

دست تقدیر بر افكنده ز تن شهپر من



می نمودم به سوی خرگه سلطان پرواز

كوفیان گر ز ره كینه بكند پر من



بجز از دیدن وجه الله باقی رویت

آرزوی دگری نی به دل مضطر من



نام تو در لب و، بر خاك همی مالم رخ

می نویسد به زمین نام تو چشم تر من



دادن دست به عشقت چه لیاقت دارد

ای به قربان تو بشكسته سرای سرور من



من (حسینی) نسبم، چشم به دست كرمت

خالی از قول اباطیل رود دفتر من



همه عمرم، به تو من گفته ام آقا، مولا

از ره لطف بگو نوكر من، من، چاكر من [1] .



[ صفحه 494]




[1] حجةالاسلام والمسلمين آقاي خوش فهم كه يكي از ارادتمندان بااخلاص مكتب اهل بيت عليه السلام مي باشد، شعر فوق را از كتاب نجوم درخشان مرحوم حسيني، شاعر آذربايجاني، در اختيار ما گذاشتند كه بدين وسيله از ايشان تشكر مي شود.